قفل سکوت

وقتی پیش من نباشی

خونه عین قبر تنگه

نفسم میگیره انگار

توو دلم یه تخته سنگه

 

بی تو سقف خونه هر روز

روو سرم خراب میشه

یخ این بغض شکسته

قطره قطره آب میشه

 

لحظه ها میان و میرن

منم و یه جای خالی

گل پژمرده ی بی جون

بغضِ گلدون سفالی

 

توو یه قاب عکس کهنه

اونکه حبسه پشت شیشه

روی خنده هاش یه قفله

خیلی وقته وا نمیشه

 

از همون موقه که رفتی

خونه توو چنگ سکوته

فاتح قلب تو انگار

دیگه توو فکرِ سقوطه

 

تو مسافری می دونم

مقصدت پشت خیاله

لمس تو حتی توو رؤیا

واسه دست من محاله

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/102144کپی شد!
916
۲۳
۱

درباره‌ی علی عزیزی

"سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت" حافظ. (برای استفاده از ترانه هام این ایمیل منه: azizi2ali@yahoo.com ، خوشحال میشم اگه بتونم کمکتون کنم.)