"درمون ما دست مشاور نیس"
با آینه و گوشیت مشغولی
حال منو اصلن نمی فهمی
تو سینه ی تو قلبی هم باشه
یا سنگه یا آهن … نمی فهمی
انقدر از دنیای من دوری
که عینک خوشبینی بی فایده س
درمون ما دست مشاور نیس
اون حرفای تزیینی بی فایده س
اعصاب من در حال جون کندن
لب های تو بسته به سیگاره
جایی که اونو خونه می دونیم
دیواره و دیوار و دیواره
کی بین ما آجر به آجر هی
این سد تنهایی رو بالا برد؟
به قایقی دل بسته بودیم که
هردو مونو به قعر دریا برد
امیدی به این زندگی ها نیس
عشق هم مگه به ضرب و زورمیشه؟
رقصی که مردم تا حالا دیدن
از سوز پاهامون رو آتیشه